- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
خـاتـون جـهـان امـیـر مذهـب، زینب صاحب علم و صاحب منصب، زینب گــفـتـنـد شـفـیـقـه الـحـسـن بــود آرى از عـشـق حـسین خود لـبالـب، زینب آمــوخـتــهانـد عـاشـقــان درس از او در عشق و جنون صاحب مکتب، زینب چـادر به سـرش پـردۀ کعـبهست بلی کـعـبـهست بـرابـرش معـضب؛ زینب سـادات، عـزیـزه، عــلـویـه، شـمـسـه از جـوهـر حـق گـشته مرکّـب، زینب از سـوى ادیـبــان جـهـان مـیگــویـم اربــاب ادیــــبـــان مــــودّب، زیـنـب بر روى زمـین کـوه فـضائل، فـاضل در نبـض کـرانههاست کوکب، زینب نـوریست که در جان افقها پیداست خـورشـیـد سحـر سـتـارۀ شـب زینب چون قـلب حـسین امیر عـشاق جهان عــشـاق! بـگــوئــیــد مـرتـب زیـنـب در ظاهـر نـاطق و فـصیح است ولى در بـاطـن شـمـشـیـر مُـعـرّب، زیـنب از چار حـروف نامت اى بیبى جان دیـدیـم که شد کـعـبه مکـعـب زیـنب! اى کـوثر مرتضى و زهـرا، کـبرى! اى ذکـر پـرالــتـهـاب زیـنـب زینـب!
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
دریـای دردهـای دلـش بـیکـرانـه بـود از کودکی به تیـر مـصیبت نشـانه بود از لحظهای که چشم به چشم حسین دوخت زینب حدیث زنـدگیاش عاشـقـانه بود هر جا حسین رفت چنان سایه بیقرار منزل به منـزل از پی مـولا روانه بود انسان ولی فـرشـتهتر از هر فـرشتهای دلخـسـته از جفـای زمـین و زمانه بود آوار شـد حــمــاسـۀ او بــر سـر یـزیـد هر چند کوه غصه و داغش به شانه بود در خطبهاش حـقـیقـت اسلام جلوه کرد ویـرانگـر بنـای فـریب و فـسـانـه بود آن روز در هـیاهـوی بازار شـام شوم در ازدحام مطرب و چنگ و چغانه بود از مـادر شـهـیـدۀ خـود ارث بُـرده بود جـسـمـش کـبـود از اثـر تـازیـانـه بـود شعر " کمیل" قابل خاتون صبر نیست تـنهـا بـرای عـرض ارادت بـهـانه بود
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
دل باده بـنـوش است سر خوان عقیله خورده شب و روز از نمک و نان عقیله هر قـلب حـسینی که شده واله و شیـدا در بـزم حـسـینی شـده مـهـمـان عقیله ما عبد و غـلامـیم به احسان اباالفضل مـجـنون حـسـیـنـیـم به احـسان عـقـیله خود یک تنه زهرا شد و حیدر شد و حالا اربـاب بـود گـوش به فـرمـان عـقـیله در حـوزه عـلـمـیّـه زهـرائـیـه، عباس زانـو زده بـر مـنـبـر عـرفـان عـقـیـله آنجا که شد آقای دو عـالـم تک و تنها ســربـاز طـراویـده ز دامـان عـقـیـلـه تفـسـیر شد از آه حـزینی که رها کرد در کـرب وبـلا مـریم قـرآن عـقـیــلـه ای جنـس پرت از پرِ جـبریل گرانـتر حـوریّه کجا، گـوشۀ ویـرانه، عـقـیله؟ یا حضرت زینب تو بیا قـسمت ما کن یک کـربـبلا جان حـسین جان عـقـیله
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
اسوه و الگوی زن های دو عالم زینب است حافظ خون حسین و دین خاتم زینب است کـنیۀ پاکش عـقیله صاحب علم الکتاب پیشوای هاجر و حوا و مریم زینب است
: امتیاز
|
مدح حضرت زینب سلاماللهعلیها
از عشق بخوان به نام زینب فطرس بگو از مقـام زینب زهـرا و عـلـی نـمود دارند در آیـــنـــۀ مـــرام زیــنـب
: امتیاز
|
مدح حضرت زینب سلاماللهعلیها
دوست دارم از تمام عاشقی تب را فقط عاشقان حیران دلدارند هر شب را فقط از ازل خوردم قسم در محضر پروردگار وا کنم در مدح زینب تا ابد لب را فقط از مؤذن زاده زینب زینبش شد ماندگار بنده حق دارد بگوید ذکر یا رب را فقط شاه بیت دفـتر گنجـینة الاسـرار اوست پس ادا کرده ست عمان حق مطلب را فقط پیش او فرقی ندارد حضرت حُر با حبیب میخرد با قـیمت خـوبی مودب را فقط واقعأ بعد از حسینـش ایـستاده پای دین خطبههای او بنا کرده است مذهب را فقط بعد از این دیگر ندارم هیچ کاری با بهشت گر خدا از من نگیرد عشق زینب را فقط
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زینب سلاماللهعلیها
شمـشیر تـیز خـطبۀ تو در نـیام صبر شیری ست که تکیه زده بر کنام صبر نام بـلـنـد تـوسـت که در اوج اقـتـدار افراشته ست پرچم خود را به بام صبر جنگ حسین و صبر حسن در تو جمع شد اینگونه نام نهضت تو شد قـیام صبر جـام بلا عـسل شـده در کـام شاه دین وقتی که در مقـابل تو دیـد جام صبر در کـربـلا امـام جـماعت حـسین بود در شـام با امـامت تو شد اقـامه صبر «آری شود، ولیک به خون جگر شود» هر گاه سنگ لعل شود در مقام صبر حالا که نـام دیگـر تو کـوه صبـر شد شد ثبت بر جـریـدۀ عـالـم دوام صبر قـربانی حـسین شده در مـنـای عـشق ذُرّیــۀ مـقــدّس تـو ای امــام صــبــر
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زینب سلاماللهعلیها
تا ابد در اخـتـیارت ذوالفـقارِ مرتضی هست نام مستعارت ذوالفقارِ مرتضی لحن تو کوبنده، نافذ، کاری و بی واهمه میشوی با این عبارت؛ ذوالفقارِ مرتضی از طفـولیت تبِ روشنگری را داشتی بود از اول کـنارت ذوالفـقارِ مرتضی زینت بابا شدن تنهـا فـقـط کار تو بود اینچنین شد افتخارت ذوالفقارِ مرتضی چادر زهـرا برایت مایه حجـب و حیا رونق در کار و بارت ذوالفقارِ مرتضی با جنم بودی! شجاعت داشتی! شد تا ابد بیقرار بیـقـرارت ذوالـفـقـارِ مـرتضی هر کجا حرف از درایت بود فوراً می نشست با ادب در انتظارت ذوالفقارِ مرتضی
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
ای آفـتـاب! مـاه شـبـسـتـان کـیـسـتی؟ چـادرنـشـینِ ظـهـر بـیـابـان کـیـستی؟ دلـواپـس لـبـان تـرکخــوردهٔ کـهای؟ چشم انتـظـار ساقیِ عـطـشان کیستی؟ امشب خراب یک دو نماز نشـسـتهای فردا شب از خـرابهنـشـیـنان کـیستی؟ وقت وداعِ ساحـل و دریا حکایتیست آرامــش تـلاطــم طـوفــان کـیـسـتـی؟ عـالـم تـمام بیسـر و سامـان زینباند جان حسین! بیسـر و سامان کیستی؟
: امتیاز
|
مدح حضرت زینب سلاماللهعلیها
همچون امیرالمؤمنان با حملههای بیامان گر تاخت بر دین فتنهای زینب عنان گیرد از آن بیذوالفقار است این علی بیحربه اما این علی میدان به جولانش شود چون برگریزان در خزان هم هست زن هم صف شکن هم شیرزن هم بت شکن باید بگویم در نهان آتش فشان است این دهان سرخورده شد سردارشان زد آتشی بر کارشان تحقیر شد فرزند مرجانه از آن تیغ زبان در کاخ دشمن شیر شد هر نطق او شمشیر شد با خطـبههایش چـهـرهٔ آل امیه شد عیان
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زینب سلاماللهعلیها
به نام آنکه خـدا با رخـش نـمایـان شد به نام آنکه ز نامش دلـم پـریشـان شد براى عرض ارادت سرى خـم آورده
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها
چـشم امـید حـیـدر و زهرا به زینب خورده گره تفسیر عاشورا به زینب مثـل پـیـمـبـرها ملائک میفـرسـتـند صدها سلام از جنّت الاعلی به زینب او زینت دوش امیـرالمـومـنین است زینب به بـابـا نـازد و بـابا به زینب گر میرسد "صدیقۀ کبری" به زهرا پس میرسد "صدیقۀ صغری" به زینب اُمُّ النجابت آنقدر پـاک و زلال است عمری حسادت میکند دریا به زینب "عـالِـمَـةٌ غَـیـرُ مُـعَـلَّـمَة " ست یعنی داده خـدا عـلـم لـدُنّـی را بـه زیـنـب عـون و محـمد آیـههای سجـده دارند در سورۀ زیـبای " اعـطـینا بزینب" پیـش از تولـد نوکـر این خانه بودیم وابسـتـهایم از عـالـم زر ما به زینب این خـانـواده به خـدایـم مـیرسـانـند دل میدهـم یـا به رقـیـه یـا به زینب مثل همیشه حاجـتش رد خـور ندارد شیعه توسـل میکـند هرجا به زینب "اولسون مؤذن زاده لر قربان بو یولدا" این است عـشق اردبیلی ها به زینب امـر شـفـاعـت را گـمـانم میسـپارد روز جـزا انـسـیة الـحـورا به زینب حرف از صبوریهای امُّ الصّابرین است در مصرعی که میرسد "حلما" به زینب "امُّ المَـصائب" را میان جـمع الـقاب باری تعـالی میدهـد تـنـها به زینب در پـاسـخ غـم؛ ما رایت الّا جَـمـیلا ما هـکَـذَا الـقَـولِ السَّـدیـد الّا بِـزینب در هر نـماز شب برای من دعـا کن هی عرض حاجت میکند آقا به زینب از خیمه تا گودال دسـت حـق تعالی گویا سـپرد امـر امـامت را به زینب در سـایـۀ لـطف خـداونـدی عـلـم را بعد از شهادت میدهد سـقا به زینب او به اسـیـری رفـتـه ما آزاد باشـیـم خـیـلی بـدهـکـاریم در دنیا به زینب اشکی نمانده تا شود جاری ز چشمش خون گریه دارد میکند صحرا به زینب پا جـای پـای مـادر خـود مـیگـذارد روی کـبـود ارثـیـۀ زهـرا به زیـنب نان شبش را بیگمان مدیون بیبیست پـیـرزنی که میدهد خـرما به زینب تنها رباب از حرمـله دلخـور نـباشد ملعون جسارت میکند حتی به زینب سرهای روی نـیـزه را رفـته نـشانه سـنگ مـلامت میزنـد اما به زینب مـنـزل به منزل در بـیـابـانها رقـیه هرشب پناه آورده از سرما به زینب شمری که خنجر از قفا زد عصر دیروز بـا تـازیـانـه میزنـد فـردا به زیـنب سـرهای روی نـیـزه میبارند وقـتی خـولی نظـر انـدازد از بالا به زینب
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها
به سمت خلق نرو جلوۀ تو ربانیست نصیب قلب تو از زندگی پریشانیست سکوت گرچه نشان است بر نجابت زن صدای خـستۀ تو حجّـت مسلمانیست شکوه شمس به تابیدن پس از ابرست بـتاب گرچه هـوای دل تو بـارانیست
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها
بنـویـسـید خـداوند و پس از آن زینب بنـویـسیـد عـلی در دلِ مـیـدان: زینب بنـویـسـیـد حـسین است بـقـرآن زینب بنویسید که ای جان سَنَ قـربان زینب نـام تـو مـیبـرم و کـربـبـلا برخـیـزد شیرزن میرسی و شیـر خدا برخیزد سلطنت کُن به همه دخترِ سلطان زینب نعره تو هیمنه تو خطبۀ بنـیان کَن تو رعد تو صاعقه تو معنی سوزاندن تو بنویـسـید فـقـط هـیـبتِ طـوفـان زینب تو قـدم میزنی انـگـار عَـلَم میکوبند پشتِ تو اکبر و عـباس قـدم میکـوبند کوفه تا شام کُنَد یک تنه ویران زینب کاش میشد که فقط از تو فقط بنویسم با تبِ عـشقِ تو تا آخـرِ خـط بـنـویسم مینویسم که تویی شمعِ شهیدان زینب غرق در دود زمین بود که بارانی شد باز شد بابِ شهـادت حـرمت بانی شد تشنه بودیم و شدی ریزشِ باران زینب آمدی تا که به خورشید بخوانی ما را آمـدی تـا به حُـسیـنت بـرسـانی مـا را گریه داریم بخوان یادِ عـزیزان زینب آه گـفـتی که نـیـائـید تـنـش را نـبـریـد مـادرم مینـگـرد پیـرهـنـش را نبرید ای امان از دلِ تو، آی پـریشان زینب
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها
به پیشگاه تو هر کس رسید، زانو زد اسـیر بـودی و نـزدت یـزید زانـو زد امـین وحی در آغـاز «سورۀ مـریم » همین که مـدح تو را میشنـید زانو زد فراز گوش کسی که شنید وصف تو را « رقیب » نیز شبیه «عـتید » زانو زد مـقـام قـافـله سـالاری تو را تا عـرش هـزار قـافـلـه بـا صـد امـیـد زانـو زد بـدون ایـنکه بـدانـد چهها کـشـیدی تو کسی که بار غمت را خرید، زانو زد زبان نیزه و شمشیر پیش تو لال است که در گداز کلامت «حَدید» زانو زد قـسـم به جـسـم بـدون سـر مـدافـع تـو که زیر پای تو حتّی «ورید» زانو زد به زیـنـبـیّه چو شد باز، پـای نامَحـرم چـقـدر دور و بـر تو شـهـید زانـو زد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زینب سلام الله علیها
ســلام ســورۀ صبـر سـلالـۀ ســادات سلام ای حرمت باب رحمت و حاجات ملـیکهای و تو مالک به ملک دلهایی تو بعـد مـادر خود برتـرین زنی بانو مثال شأن و شکـوه و شجاعـتت ماکو قسم به مرقد پاکت که نوکرت هـستیم غـبـار گوشـۀ صحن تو کـیـمـیـا باشد شهــیـد راه تـو مـا فـوق اولـیـا بـاشـد به خـاک های پَـر چـادر شما سوگـنـد عـفـیـفـه عـالـمه با اقـتـدار و ایـمـانی تو پـیـشـوای تـمـام زنـان و مـردانـی به حجب فاطمهای و شجاعتت حـیدر
: امتیاز
|
مدح حضرت زینب سلام الله علیها
هرکه به هر جا رسد از کرم زینب است بوی خـوش کربلا از حـرم زینب است طیّ زمانها نرفت یک اثر از پرچمش ملک سلیمان که نیست، این علم زینب است آنچه به عرش خدا حک شده با خط عشق نام متـین و خوش و محترم زینب است جن و ملک نوکرش، طائر در محورش شیعۀ اثـنی عـشر، هم قـسم زینب است ظهـر عـطش، قـتـلگاه، آه، نوایی رسید حضرت ارباب، خود، محتشم زینب است روضه بخوان روضهخوان روضۀ قدّ کمان اوج همین روضهها قـد خم زینب است
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زینب سلام الله علیها
جـلال پـیـش جـلال تـو میزنـد زانـو وقـار از تو گرفـتـه وقـار خـود بـانـو شقـیـقـة الحـسنی و شـریکـة الاربـاب کسی که مثل تو باشد در این دو عالم کو زمان بردن نامت رواست جان بدهـیم بـه عـــزّت و شــرف لا الــه الا هــو کـمی به فـکـر دل این غـبار هم باشید تو را به جان عزیزت نزن مرا جارو رهـا نـمیکـنم ایـن رشـتـۀ مـحـبت را به آیـه آیـۀ قــرآن اگـر رسـد بـر مــو همش به خاطر دوری و آه پروانه است نگو که شـمع دلـم میزند چرا سوسو اگر بـنـاست که عـمرم بـدون تو باشد بـگـیـر جـان مـرا جـان ضـامـن آهـو
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
بانویی که درگهش، فیض دمادم میشود بـاعـث فــخــریــۀ اولاد آدم مـیشــود حرمتش بالاست پیغمبر سفارش کرده است بـانـوی مـا آیــة الله مـعــظـم مـیشــود برترین مدحی که میشد در مقام او سرود زینب است وزینت سلطان عالم میشود بی ولای مرتضی، معـنا ندارد زندگی بی ولای دخـتـرش دنیا جهـنم میشود نام«زینب» با حسین و کـربلا آمیخـته عشق خواهر با برادر خوب توأم میشود هرکسی همچون «رسول ترک»دیوانه شده مـورد الـطـاف این بانو مسـلم میشود نام زینب را بزن بر سر در کاشانهای خود به خود بزم عزا آنجا فراهم میشود روضههای سخت و جانفرسای او، زجرآور است روضهخوان روضه بخواند دل پُر از غم میشود
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زینب سلام الله علیها
چادرت را میتکانی؛ میشود نوکر درست میچکد بر خاک، اشکت؛ میشود قنبر درست عرشیان از عرش میآیند، روی گنبدت میکنند از ریشههای پرچم تو پَر درست دکَۀ کوزهگرانِ شهـر تو پُر رونق است میکنند از خاکِ گنبد کاسههای زر درست تا کـبوترهای تو سـرگـرمِ لانـهسازیاند میکنیم از خُرده چوبِ لانهها منبر درست گر گنه کاریم ما را از حرم بیرون نکن لااقـل با پیکر ما میشود سنگـر درست حُرمت یک کاشیِ صحنت اگر که بشکند میکنیم از دشمنانت کوهی از پیکر درست گنبدت شمع است، ما پروانه؛ پرچم شعلهاش در طوافش میکنیم از خویش، خاکستر درست نامت آمد بر زبانم؛ دَر زدم؛ دَر باز شد شد بـراتِ کـربـلایم لحـظۀ آخـر درست
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زینب سلام الله علیها
سـلام ایـزد منّـان به زیـنب کـبـری سـلام باطـن قـرآن به زینب کـبری سلام نفـس پیمبر به حضرت زینب سلام ساقی کوثر به حضرت زینب سـلام بر تو که احـیـا کـنـنـده دیـنی رگ حـیات تـشیـیع تو روح آئـیـنی بـریـده رأس یـزیـد لعـیـن کـلام تـو هـزار مُـرده شود زنـده از سلام تو تو بنـت حـیـدری و پـارۀ تن زهـرا شده کـنیز درت هـاجر، آسـیه، حـوا کـلام تو بکـنـد کار صد مـسیحا دم ز صبر تو کـمر کوه آهـنین شد خم کلام تو بکـنـد کـار ذوالـفـقـار عـلی به شام و کوفه و کرببلا تو یار ولی سپر شدی تو برای امام و رهبر خود به سان حضرت زهرا برای حیدر خود تو مادر دو شهید بزرگواری و بس ز نسل احمدی و حیدری تباری و بس برای دین شده خـون حسین آب بقـا به سان او نشده کـس فـدا برای خدا بدان که گر خبری کس ز کربلا دارد خبر ز قـتل شهـیدان به نیـنـوا دارد به لطف دخت علی آن مجاهد علوی به لطف سبط نبی آن عـقـیله نبـوی رسیده است به ما شرح عشق کرببلا به لطف زحمت او کـربلا شده احیا
: امتیاز
|